در جست و جوي پاسخ
در جست و جوي پاسخ
در جست و جوي پاسخ
1+10 سؤال که مي خواستيد از سيد مرتضي آويني بپرسيد
هميشه پاسخ هست؛ بايد رفت سراغ انديشه هاي يک فرد تا به خوبي شناختش. از ميان انبوه خاطره ها، انبوه کتاب ها و اظهارنظرها بايد انديشه آويني را شناخت. پاسخ هايي هست؛ حتي اگر با زحمت بشود پيدايشان کرد.
وقتي مي گويند آويني کدام يک از اينها به ذهن ما مي آيد؟ آويني مستند ساز با آرم روايت فتح؟ صداي گرم آويني روي تصوير جبهه ها؟ کتاب هاي آويني نويسنده؟ دستخط آويني سردبير؟ ستون هاي آويني منتقد سينمايي با اسم هاي مستعار متنوع؟ يا آويني شهيد با چفيه و لبخند؟ آويني تمام اينها بود اما هيچ کدامشان به تنهايي آويني واقعي نيست. دليل اين تنوع، هم استعدادهاي متنوع آويني است و هم خستگي ناپذيري اش براي کار در راه هدفش.
شايد چون هر کس هر جور دلش خواسته آويني را تفسير کرده. بيشتر کساني که اين سال ها درباره آويني حرف زده اند، او را به عنوان سندي براي اثبات حقانيت خودشان به کار برده اند. اگر قرار باشد براي انتخابات، تبليغ آقاي فلاني را بکنند، نوشته اي از آويني را ذکر مي کنند که در مذمت رقيب فلاني گفته شده و اگر بخواهند فيلم کارگرداني فروش بيشتري بکند، نامه آويني در مدح آقاي کارگردان را رو مي کنند. از اين گذشته حتي بيشتر دوستداران معمولي آويني هم با پيش داوري آثار او را مطالعه مي کنند؛ يعني تصميم مي گيرند که آويني چنين عقيده اي دارد و بعد نوشته هاي او را در جست و جوي سندي براي محکم شدن ادعايشان مي خوانند.
اين سؤال، همان قدر مسخره است که بپرسيد «اگر امروز عطار نيشابوري بود، به کي راي مي داد؟» دستاورد فکري او محترم و قابل مراجعه است اما نمي تواند دستورالعملي براي زندگي امروز ما شود. مي شود با بررسي عقايد او در مقابله با مسائل زمان خودش، به شناختي درباره او رسيد اما نمي شود مصداق هاي آن موقع را براي وقايع امروز به کار برد.
هيچ وقت. تا قبل از شهادت آويني، چند نفر اسم او را شنيده بودند؟ خود ما مي دانستيم که سازنده مستندهاي روايت فتح چه کسي است؟ اسم آويني تا پيش از شهادتش چندان شنيده نشده بود. آويني خود را متعهد به انقلاب اسلامي مي دانست اما از هيچ ارگان دولتي اي دستمزد و سفارش نمي گرفت. حتي زماني که او سردبير سوره بود و در حوزه هنري کار مي کرد. سوره و حوزه چندان باب طبع نظريه پردازان رسمي نبود و بارها مورد حمله قلم هاي نظريه پردازان قرار گرفت.
شديد، آويني هيچ وقت مسلمان بودن و ايراني بودن را از هم جدا نکرده. در جايي گفته: «اين «ما» هويتي است خاص که هم ايراني است، هم شيعي متعلق به اين آب و خاک و مرز و بوم و متعلق به اين تاريخ. من اصلاً معتقد به تعارض مليت با دين نيستم. نسبتي که ما ايراني ها با دين برقرار کرديم بهتر از نسبتي بود که اعراب برقرار کردند. تفکر ايراني بسيار بلند مرتبه است. من به شدت وطن دوست هستم و سرم را براي ايران مي دهم.»
آويني سينما را محصول تمدن مدرن و داراي هويت غربي مي داند که نه فقط يک وسيله يا يک ظرف که مي شود هر جور مايعي را داخلش ريخت. سينما يک محصول غربي است با پيشينه تاريخي اي که بنا به ضرورتي ايجاد شده و به درد رفع همان ضرورت مي خورد. نه چيز ديگر، حالا ضرورت ما چيز ديگري است و براي آن بايد به سينماي ديگري تعريف کنيم.
بستگي دارد. اگر منظور اين باشد که آويني ناگهان از اين رو به آن رو شده و فهميده بود در تمام عمر اشتباه مي کرده و بايد تغيير کند، نه. اما اگر اين تغيير را يک جور پختگي و تکامل بدانيم، بله. آويني در يکي، دو سال آخر عمرش چند کارکرد که موجب تعجب و حتي اعتراض عده اي شد: از جمله انتشار کتابي درباره هيچکاک و تمجيد از فيلم هايي مثل «عروس» که به مذاق بعضي ها خوش نيامد. ادعاي تغيير آويني را دو گروه دارند: يکي آنها که همان موقع هم دل خوشي از او نداشتند و با اين کار مي توانستند بگويند او چندان هم عاقبت به خير نشد و ديگر کساني که مي خواستند از عاقبت به خيري (شهادت) آويني استفاده کنند و بگويند او از ما بود. هر دو گروه به دنبال منافع شخصي و گروهي خودشان بوده اند و هستند.
بايد خودتان را بگذاريد توي سينماي دهه 60 تا دستتان بيايد که اوضاع چطور بود. بعد از انقلاب، فيلم هاي عامه پسند و فيلمفارسي کنار گذاشته شده بود و همه دنبال سينمايي بودند که بشود در ايران آن را به عنوان الگو ارائه کرد. عده اي سراغ فيلم هايي با مضامين عرفاني و فلسفي مي رفتند و اين جور سينما را معرفي مي کردند که سردمدار آن تارکوفسکي بود. آويني اصلاً به چنين سينمايي علاقه نداشت؛ سينمايي با مخاطبان خاص و اندک و با نشانه هاي فلسفي خفن. او هيچکاک را به خاطر تکنيک سينمايي اش معرفي کرد؛ سينمايي که هم قصه دارد هم جذابيت.
آويني فرصت نکرد يک فيلم نمونه بسازد يا لااقل در مقاله اي اصول نظري سينماي مورد علاقه اش را توضيح بدهد. با اين حال از بين تمام مقالاتي که درباره سينما و در نقد فيلم ها دارد مي شود نظرش را درباره سينما دانست. آويني معتقد بود به «آيينه سازي» بوده؛ يعني عدم تصرف در واقعيت. اين امر را در مستندهاي دفاع مقدس او مي بينيد؛ حذف هر چيزي که مربوط به فيلمساز است. روايت فتح طوري ساخته شده که تا جاي ممکن حضور تيم سازنده احساس نشود و اعضاي تيم و دوربين واقعاً يکي از اجزاي محيط باشند. البته او قبول دارد که سينما با جابه جا کردن حقيقت، توهمي از حقيقت را دوباره مي آفريند اما مي گويد: «آيينه ساني يعني اين که آفرينش مجدد تا آنجا نزديک به واقعيت باشد که انگار هيچ تصرفي در آن صورت نگرفته.»
نمي شود به صورت دقيق اسم کسي يا کتابي را برد. آويني به صورت رسمي شاگردي کسي را نکرده اما از نظرات خيلي ها استفاده کرده. نظريات او بسيار شبيه رضا داوودي اردکاني است که مدتي در جلساتش شرکت داشته. از ابن عربي هم در فلسفه چيزهايي به عاريت گرفته و خصوصاً از نظريه وحدت وجود او بسيار استفاده کرده. شايد بشود گفت نظرياتش درباره غرب هم به کتاب «غربزدگي» جلال آل احمد نزديک است. کتاب هاي «آسيا در برابر غرب» و «آفاق تفکر معنوي دراسلام ايراني» اثر داريوش شايگان را هم مطالعه کرده و البته نمي شود تفسير «الميزان» را هم ناديده گرفت که مرجع او براي مراجعه به قرآن بوده.
1+10- آويني چه فيلم هايي را دوست داشت؟
مهاجر و ديده بان (حاتمي کيا)، عروس (بهروز افخمي)، مجموعه قصه هاي مجيد (کيومرث پوراحمد)، نياز (عليرضا داوود نژاد)، هور در آتش (عزيزالله حميدنژاد)، نرگس (رخشان بني اعتماد)، سرگيجه و مرد عوضي (هيچکاک)، يک اوديسه فضايي (کوبريک)، جاده (فدريکو فليني)، همشهري کين (اورسن ولز).
شهيد سيدمرتضي آويني را بايد يکي از فعال ترين چهره هايي دانست که پس از انقلاب دست به تجربه هاي فراواني زد و در حوزه هاي مختلف حضور پيدا کرد: از تلويزيون تا مطبوعات (سردبيري ماهنامه سوره) اين حوزه وسيع رسانه اي باعث شد تا پس از شهادت، آثار بسياري در قالب هاي مختلف از او جا بماند. در همه اين سال هايي که آويني، بودند هنرمنداني که درباره او نوشتند و فيلم ساختند، آثار آنها هم مي تواند راهنمايي باشد براي علاقه مندان به آويني.
کتاب هاي شهيد آويني عمدتاً بعد از شهادتش چاپ شدند که مي توان آنها را به چهاردسته تقسيم کرد:
امام و حيات باطني انسان؛ درباره امام خميني (ره)
مرکز آسمان: درباره کربلا
يک تجربه ماندگار: نحوه شکل گيري «روايت فتح»
سفر به سرزمين نور: درباره حج
فتح خون: روايت محرم
آغازي بر يک پايان: مجموعه مقالات اعتقادي و سياسي
نسيم حيات: مجموعه گفتار متن برنامه هاي تلويزيوني شهيد آويني بعد از شهادت
حلزون هاي خانه به دوش: مجموعه مقالات درباره جريان روشنفکري و نسبت آن با انقلاب اسلامي
توسعه و مباني تمدن غرب: مجموعه مقالات 1366-1364
آيينه جادو: يک مجموعه سه جلدي درباره مستند سازي، بررسي سينماي ايران و ماهيت سينما
انفطار صوت: مقالات آويني درباره گرافيک و نقاشي
رستاخيز جان: مجموعه مقالات در حوزه هنر، ادبيات و فرهنگ
با من سخن بگو دو کوهه: دو کوهه در نوروز سال 68
شهري در آسمان: درباره مقاومت خرمشهر
گنجينه آسماني: گفتار متن همه فيلم هاي روايت فتح از اولين برنامه تا شهادت راوي فتح
سينما و افق هاي آينده: نويسنده: حسين معززي نيا، جست و جويي در آرا و افکار آويني
سيد مرتضي آويني، نويسنده: سيد مصطفي زحمتکش، گوشه هايي از حيات شهيد آويني
بزرگداشت
سايت
www.avini.ir
www.aviny.com
www.avinyfilm.net
منبع:نشريه همشهري جوان، شماره 255.
/ج
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}